ادامه الگوهای تدریسالگوی پیش سازمان دهنده :
گاهی بحث از لغت پیش سازمان دهنده میکنیم . پیش سازمان دهنده یعنی معلم ؟ بله معلم هم
سازمان دهنده هست ولی در اینجا پیش سازمان دهنده به فرد اطلاق نمیشود .اگر در فرآیند تدریس جوری عمل کنیم که اطلاعات با ساخت شناختی ما یا اطلاعات قبلی ارتباط پیدا کند ،یادگیری معنا دارمیشود ، مفاهیم برای فرد درونی میشود . این الگوی آموزش را الگوی پیش سازمان دهنده
می نامند.
پس پیش سازمان دهنده فرد نیست بلکه یک مفهوم کلی است که در ابتدای تدریس ساخته و بکار
گرفته میشود تا زمینه را مساعد کند برای پیوند اطلاعات جدید من با اطلاعات گذشته .
" به این مفهوم کلی،که مفهوم جدید را با مفهوم گذشته پیوند میدهد میگویم پیش سازمان دهنده."
پس : پیش سازمان دهنده مفاهیم کلی است که در ابتدا تدریس مطرح میشود تا اطلاعات جدید را به اطلاعات گذشته ربط بدهد.
آرزول میگوید : اگر مفاهیم جدید شناختی با ساخت شناختی ارتباط برقرار کند یادگیری معنا داری صورت میگیرد.
هر گاه اطلاعات جدید کنار اطلاعات گذشته، جای بگیرد و با هم متصل شوند یادگیری برای فرد معنا دارد.اما اگر فرد درذهن شخصی خود و حافظه خود اطلاعات کافی نداشته باشد ممکن است مفهوم را ادراک نکند.
نکته اینکه ، حافظه کوتاه مدت اگر تمرین نشود، تکرار نشود بلافاصله از بین میرود.
ویژگیهای الگوهای پیش سازمان دهنده :
دراینجا میخواهیم مراحل تدریس را بگوییم و ببینیم که چه ویژگی دارد و چه مراحلی را باید طی کنیم.
گام اول : طراحی مراحل اجرای الگوی پیش سازمان یافته است و اینکه چگونه باید این الگو را در کلاس اجرا کنیم .
گام دوم : آموزش ارائه مفهوم کلی است.( یک مفهوم عام است که بستر و زمینه را برای همه فراهم میکند. و مفهوم دوم، مفهوم جدید که باید به مفاهیم قبلی پیوند بخورد .)
گام سوم: بعد از ارائه مفاهیم بایستی از روش حل تمرین استفاده کرد .موهبت این گام این است که وقتی تمرین حل و مثالها مشخص میشوند یک ساخت هماهنگ و منسجم در ذهن شاگرد جای
می گیرد .
گام چهارم :منابع و شرایط چیست؟ موقعیت یادگیری چیست؟
موقعیت یادگیری منحصر میشود به کلاس درس و معلم و منبع آن، دانش آموز ، معلم و کتاب درس است.
البته در این الگو دانش پژوه کمتر فعالیت می کند .به عبارتی انتقال اطلاعات از سوی معلم به شاگرد است و البته دانش آموزان نیز تعامل اطلاعاتی ندارند بلکه همه در یک ردیف نشسته و به معلم که منبع فیض است نگاه می کنند .
الگوی حل مسأله:
در الگوی حل مسأله به هیچ وجه معلم مستقیماً اطلاعات را در اختیار بچه ها قرار نمیدهد. بلکه شرایط و موقعیتی پیش میآورد که سؤال برای بچه ها بوجود میآید یعنی طرح مسأله میکند در طرح مسأله باید دقت کند پیش نیاز و مبانی علم شاگرد مورد توجه قرار گیرد. چون اگر مسألهای را مطرح کنیم و آنها نتوانند شناخت کافی از آن مسأله داشته باشند قادر به ادامه تحقیق و مطالعه در مورد آن نخواهند بود.
گام اول : اولین گام در الگوی حل مسأله. این است که معلم مستقیماً اطلاعات را در اختیار بچه ها قرار نمیدهد. به عبارت دیگر این گام ، گام طرح مسأله است.
گام دوم : وقتی مسأله مطرح شد و سؤال در ذهن بچه ها شکل گرفت ،کنجکاوی آنها راهدایت کنیم تا
به دنبال جمعآوری اولیه اطلاعات بروند و مطالعه را آغازکنند.
یکی ازروش ها برای هدایت کنجکاوی آنان این است که جلسهای درکلاس در راستای "چرایی مساله و اینکه چرا این مسأله ایجاد شد؟ " میگذرایم.
در این جا دانش آموز باید اطلاعات مقدماتی را بدست بیاورد و به معلم ارائه کند.
گام سوم : دانش آموز باید فرضیه سازی کند و راه حل احتمالی را بررسی کند.
اینجاست که مشخص می شود : چرا ما میگوییم اطلاعات مقدماتی را باید بدست بیآوریم ؟ زیرا تا ما اشراف و آگاهی کلی نداشته باشیم نمیتوانیم راه حل برای مساله پیش بینی کنیم. حال آنکه
دانش آموز از هر منبعی میتواند برای جمع آوری اطلاعات استفاده کند . در این الگو منابع و شرایط محدود به کتاب نیست چون حالت پژوهش و تعمیق دارد.
مدرسه:بصیری